وصیت نامه پاسدار شهید محمد رضا موسوی
بسم الله الرحمن الرحیم
لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم
رب الشرح لی صدری و یسرلی امری و احللی عقد ، من لسانی یفقواقولی یا ایهاالذین امنو مالکم اذا قیل لکم ایفروا سبیل انا قلتم الی الارض ارضتم بالحیوه الدنیا من الاخره غما متع الحیره الدنیا فی الاخره الاظیل
اکنون که قلم در دست گرفته ام و می خواهم با آن مقداری از درد و دل هایی را که مدتها بر دلم سنگینی می کند و رنجم می دهد بنویسم . البته فکر نمی کنم بتوانم با این زبان قاصر بیان کوتاه و گناه زیاد شرمندگی بسیار از درگاه خداوند آنچه را که دارم به طور کامل بیان کنم اما از آنجایی که نوشتن وصیت نامه امری است واجب چند مطلبی به عنوان وصیت نامه می نویسم هر چند که از یک سو حجر یاران فکرم را مشغول می نماید و از سوی دیگر گناه فراوان مرا از نوشتن باز می دارد ولی شاید ننوشتن گناهی بر گناهانم بیفزاید هر چند مطالب و سخنان پراکنده باشد اما با توکل بر خداوند و با طلب مخفرت آغاز می کنم …
خدایا می دانم از ابتدای آفرینش انسان مهر و محبت خود را به او عطا نمودی و در ابتدای آفرینش او را با آزمایش های مختلف سنجیدی و بر ملائکه امر فرمودی تا به انسان سجده کنند و آنگاه ملائکه مقرب برای عظمت و بزرگی ات انجام تکلیف نموده و بر آدم سجده نمودند فقط شیطان که امرت را سرپیچی نموده و مخالفت کرد و سر انجام مقصد به انحراف کشاندن بندگانت را نمود و از همان اوایل شروع به وسوسه های خود علیه بندگانت و قصد جدا نمودن و فاصله انداختن میان زات مقدست با بندگانت را داشت و بر قصد سوگندش مقاومت کرد و از جایی که تو نیز قصد آزمایش بندگانت را داری شیطان را بالاترین راس آزمایشات قرار دادی پس خداوندا واضح و روشن است که شیطان با خط و راهت فاصله دارد و بندگان مخلصت قصد دوری از شیطان را دارند و هر کس از شیطان پیروی کند از تو دور گشته است اما خداوندا تو همیشه یاری کننده بندگانت هستی و توان مقاومت در برابر شیطان را به بندگانت عطا نموده ای من روسیاه و عاصی و کنه کار هر چند خود را بنده ی خوبی نمی بینم ولی تو را آفریدگاری بخشنده و مهربان می دانم سرپیچی های زیادی کردم می دانم چقدر تو را فراموش کرده و از یاد بردم .
می دانم چقدر کفران نعمت کردم و شکر نعمت تو را به جای نیاوردم . می دانم چقدر در عبادت سست و ناتوان بوده ام و آن را سبک میشمردم و میدانم چقدر غیبت بندگانت را کردم و عذر نخواستم می دانم چقدر عیب جویی کردم و عیب خود را به فراموشی سپردم میدانم چقدر عیوب دیگران را گفتم و در حالی که تو از عیبهای زیادم پرده برداری نکردی خدایا می دانم عمری را در جهالت و نادانی بسر بردم اما خدایا حال فهمیده ام که تو در ** این همه خطای من چیزی جز حفظ آبرویم ************** جواب ندادی خدایا این عملت را این گونه جوابگویی تو مرا شرمنده و پشیمان ساخته است خدایا محبت تو را درک نموده ام و حال از تو می خواهم گناهم را ببخشی و توبه ام را پذیرا باشی و این روسیاه و شرمنده درگاهت را عفو کنی و گناهانم را ببخشی و دعاهایم را مستجاب کن و مرا به آرزویم برسان و شهادت در راهت را نصیبم گردان و در همین جا از آن ذات مقدست تقاضا دارم که زیبا ترین شکل شهادت را که مفقود الاثر شدن میباشد تصیبم گردان . خداوندا کاری کن که تنها رضای تو را در نظر بگیرم و خواسته ام را خواسته تو قرار دهم . خداوندا دوست دارم لحظه ای را که گلوله های آتشین دشمن به جرم دفاع از مکتبم و اطاعت از امام سینه ام را بشکافد و قلبم را بدرد و خونم را بریزد ولی بدانم که لبخند شادی بر لبانم ذکرگوی امام جاری گردامن . خدایا تو خود وعده دادی و فرموده ای که ادودی استجب لکم . پس خداوندا تو را به عضت و جلا و دوستانم را و تمام مومنین را عاقبت به خیر بگردان (انشا ا… )
سخنی با خانواده ام :
خانواده عزیز و محترم و بزرگوارم شمایی که مرا بزرگ کرده ای و می دانم چه احساسی دارید ولی باید به شما مطالبی را که شاید کم و بیش خدمتتان گفته باشم بنویسم هر چند مدت کمی در نزد شما بودم و کم بود ولی این نیست که شما را از یاد برده باشم . خدا می داند که همیشه به فکر شما و به دعا گویی شما مشغول بوده چون همیشه نخواستید راهی را به من نشان دهید که خدا نا راضی باشد و همیشه سعی و تلاش می کردید که در خط اسلام باشم و خوش بختانه اگر خدا قبول کند راهمان نیز همان راه اسلام است و سعی می کردم که احکام خدا را انجام بدهم اگر می دیدید که کم خدمت شما می رسیدم و مدت زیادی بیرون بودم باور کنید رضای خدا را احساس می کردم که در حبه و در میان برادران و دوستان گرامی ام بیشتر می توانستم خدمت کنم آخر هنگامی که برادران دلسوز حضب اللهی در پایگاه های مقاومت و در جبهه به سر می برد دگر کدام غیرت و کدام وجدان زنده و بیدار قبول خواهد کرد که در خانه بماند و کدام وجدانی قبول می کند در حالی که احتیاج باشد به جبهه ها و پایگاه ها پر باشد ما درک نکنیم و فکر نباشیم . خانواده عزیزم بدانید که از شما راضی بودم چون هیچ وقت جلو مرا در انجام اعمالی کهعه اگر خداوند قبول کند نیک بود نگرفتید . خواست خداوند را در تمام حرغ های بی خردان و جاهلان بالا تر و والا تر دیدید و اینجاست که جای افتخار دارد . هرچند جمع ما از پنج نفر تجاوز نمی کرد اما سعی در این داشتیم که همه جمع ما خط بودن و هم هدف بودن و رضای خداوند را فراهم کنیم . عزیزان من باور کنید این راه را با بیداری و آگاهی تمام انتخاب نمودم و از انتخاب راهم راضی
خواند البته روحانیت عزیزی که در شهر مسجد سلیمان هستند به خصوص حاج آقار ربانی و دیگر روحانیون عزیزی که مانند پروانه به دور این روحانی بزرگوار می چرخند باید بگوییم که آنها به این روحانیون تحمت می زنند همان مقام پرستان و قوم پرستان و اقوام پرستانی هستند که سر و دست خود را برای به دست آوردن مقام و ریاست می شکنند و همانانی که با وعده های کاذب دوست دارند رئیس و آقا باشند اینان تکلیف شان روشن است یقین داشته باشید که روزی رسوا و سر به زیر خواهند بود . انشا ا… پس شما نیز به دنبال رو خط امام و روحانیت باشید و با تمام وجود از آنها همایت کنید مطمئناً چنین است امیدوارم که این عضو حقیر خانواده خودتان را حلال کنید و صبر و استقامت پیشه کنید و آنچنان که شایسته مسلمانی است عمل کنید و بدانید که دنیا نابود شدنی است تنها رضایت خداوند را شرط بدانید و الا هیچ چیز سعادت نمی آورد . خداوند مرا و شما را ببخشد و عاقبت همه مسلمین خصوصاً شما را ختم به خیر بگرداند سر افراز و سر بلند و پیروز باشید .
سخنی با دوستان عزیز : دوستان عزیزم که در وصفتان چیزی نیافتم کوچکتر و نا توان تر از آنم که برای شما چیزی بنویسم ولی مطلبی را به عنوان یادگاری در نزدتان نگه دارید . عزیزانی که بیشتر زندگی خود را در نزد شما چه در جبهه و چه در بسیج و سپاه و در محله هایی مقدس چون مسجد مزاحم شما بوند و وجودم شاید نتوانست برای شما مفید باشد ولی خوشحالم که توانستم در کنار شما مخلصانه خداوند به سر برم . می دانید که انگیزه دوستی و تجمع ما در کنار یکدیگر چیزی جز اسلم نبود و ما خود را فرزندان اسلام می دانیم و موظف به انجام تکلیف اسلام هستیم وقتی که قسط سخن گفتن با شما را دارم شرمندگی وجودم را فرا می گیرد که نتوانستم برادری خوب و مفید برایتان باشم . شرمنده و خجالت زده ام از اینکه شاید به خاطر وجود نا پاکی چون من عنایت خداوند و وجود مقدس مولا امام زمان (عج) در جمعتان نیامده و از این بابت طلب مغفرت می نمایم . خداوند می داند که چقدر شما را دوست داشتم و چقدر به شما عشق می ورزیدم و دوری از شما برایم مشکل بود و شما را جزء وجود خود می دانستم تنهایی برایم درد آور بود ولی وقتی شما را ملاقات می کردم گویی غم دنیا از درون قلبم بیرون رفته و توان دوباره یافته ام برادران رسمی نمی دانم در مورد وجود مقدستان چه بگویم مقامی دارید که عرفان علم عالمان عبادت عابدان قابل سنجش با مقامتان نیست مقامی که شاید فقط سنگر های خط مقدم شاید فقط سنگر های خط مقدم و یا چادر های خیمه گونه امام حسین (ع) و شاید ترسی که از مردانگیتان بر اندام دشمن افتاده است و شاید خطوط و مواضع ویران شده دشمن از همت بلندتان سرچشمه می گیرد در روزی همچون روز قیامت بتوانند بشناسند و آن وقت است که هیچ کس جز زات مقدس خداوندی بخواهد توانست شما را معرض کند و کسی نخواهد توانست از مقام والایتان قدردانی کند عزیزان شما مسکن دردهایم بودید و در مواقع که همچو یاران شهیدم مرا آزاد میدارید شما غمخوار و یاوری بودید برایم در هر غروب که به شکل خون بود و بر بر غم هایم می افزود خداوند می داند که چقدر شما را دوست داشتم و خود را نیز روابط و صمیمیت و اعتماد را می دیدید شما یاران باوفای امامید و شمایی که دیدارتان یاد خدا را زنده می کرد و عبادتات مرا در راهم محکمتر می کرد و به محاسبه نفستان باعث کوبیدن هوای نفس دیگران میشد و آنها را ارشاد مینمود .
عزیزان من از شما راضی هستم و از هیچکدامتان ناراحتی در دل ندارم امیدوارم که شما نیز این بنده حقیر را عفو کنید و از خدا بخواهید که مرا ببخشد معضرت میخواهم که تنوانستم برادری خوب برایتان باشم حال که از میانتان رفته ام از شما میخواهم پیرو امام و روحانیت باشید تا بتوانید در راه هدفتان که جلب رضای خداوند است موفق و پیروز باشید اگر دوستانتان را قبل از آنچه فکر می کردید از دست داده اید این نباید شما را در راهتان سست کند و هدفتان را فراموش کنید زیرا تنها چیزی که شهدا می خواهند هدفی است که خودشتان دنبال کرده اند که چیزی جز اسلام و دین خداوند نیست پس صبر را پیشه خود کنید و به راهتان ادامه دهید اگر از حجر یاران درد می کشید و خوشحالی برایتان بی معنی شده است سعی کنید در مقابل دشمن خوشحال باشید و لبخند بزنید تا دشمن خورد شود و توان و قدرتش را از دست بدهد و همدیگر را دک کنید و قدر همدیگر را بدانید .
نکند مسائل کوچکی خدایی ناکرده از هم دلگیر و یا جدا دارد در غم و شادی یکدیگر شریک باشید سعی کنید برای یکدیگر شریک باشید و حلال مشکلات یکدیگر باشید توری باشید که هیچکس یا هیچ قدرتی نتواند جلو شما را داشته باشد در انتخاب دوست که بسیار با اهمیت است خیلی دقت کنید . دوست شما برای خدا و معیار انتخانتان نیز خدا باشد پس مهرم راز یکدیگر باشید و به یکدیگر اعتماد داشته باشید و در مقابل شهادت دوستانتان که یک مسئله ناراحت کننده می باشد و یاد و خاطره آنها هر روز را به اندازه سال سخت می گذرد ولی استقامت و استواری در هدف برای دشمن کشنده ونابود کننده است باور کنید بعضی وقت ها از ناراحتی و از حجر یاران طلب مرگ می کردم ولی با دیدنتان غم ها کم می شد و …
عزیزان بدانید که ما وارض حسینیم و مظلومین را از حسین به ارث برده اییم و تاختن بر دشمن از حسین (ع) را به ارث برده ایم که چگونه حق مظلومین را از ظالمین بگیریم . ما حسین را آموزگار عدالت و عسوه شجادعت می دانیم و از او آموخته ایم که چه راهی را انتخاب کنیم از حسین (ع) آموخته ایم که مرگ خونین بهتر از زندگی ننگین است ما سر از تن جدای حسین را ندیده ایم اما چگونگی او را از عالمان اسلام شنیده ایم و درک کرده ایم و به خود گفته ایم بیاموز آنچه را که باید بیاموزی و حال آموخته ایم آنچه را که احتیاج بود بیاموزیم آموخته ایم که وقت پاداش دادن به دشمن است پاداشی که جز گلوله های آتشین که از صلاح های خاص خداوند بیرون می آید چیزی نیست ، گلوله هایی که ناله یتیمان شهداء و آه دل مادران شهید داده و سوز دل پدران منتظر فرزند نشسته و اخلاص بندگان مخلص و پاکی نیت رزمندگان اسلام آنها را هدایت می نماید پس شما دیگر غمی نیست در عین حال دیگر درنگی نیست تکلیف مشخص است باید مردانه رفت و چنان با قدرت و سریع باید کاخ ستمگران را فرو ریخت و چنان باید دشمن را از پا در آورد که خداوند در نزد ملائکه به شما افتخار کند و به آنها بگوید بنگرید به چنین کسانی سجده کرده اید آیا شایسته نیست آن زمانی که ملائکه نیز به شما افتخار می کند و شیطان شرمنده و سر افکنده می شود و معیوس از اینکه شما خداوند را لبیک گفته اید …
سخنی با امت حضب الله : هر چند شما برای دنیا الگوی شجاعت و مبارزه و الگوی یک ملت نمونه و آزاده هستید ولی چون احتیاج است مطالبی چند را به بعضی مواقع دامن گیر جامعه ما می شود بنویسم . عمت حضب الله بدانید که اسلام تنها مکتب رهایی بخش است و هیچ مکتبی به جز اسلام سعادت اسلام را در نظر نمی گیرد پس خوشحال باشید که مسلمانید و در مسلمانی نمونه اید ولی باید گفته شود اسلام بدون وجود روحانیت و یا تضعیف روحانیت است که ضربه پذیر می شود پس بر ما تکلیف است که همان طور که قرآن مجید می فرماید :
اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولی الاصر منکر …..
بر ماست که از خداوند و امام و ولایت فقیه و روحانیت که یاوران صدیق مایند پیروی و همایت کنیم و اگر کسی قصد ضربه زدن به این قشر متعهد و مخلص را داشته باشد ما باید با تمام قوا روبروی آنها بایستیم و نگذاریم به آنها ضربه وارد کنند و تهمت بزنند که به گفته اسلام بدون روحانیت معنا ندارد در مراسم و مجاس مذهبی و دینی از قبیل نماز جمعه و دعای کمیل مراسم یوم الله شرکت فعال داشته باشید ، در اعمال خیر و نیک پیشتاز باشید و درد ها را که بعضی مواقع به وجود می آید تحمل کنید و در مقابل مشکلات صبر و استقامت داشته باشید و هیچ گاه بر اثر کمبود ها ****** سعی کنید هدفتان فقط به وجود آوردن رضای خداوند باشد و فقط آنرا در زندگی شرط بدانید و از ولایت فقیح و روحانیت پیروی و اطاعت کنید تا موفق شوید ، سعی کنید هر چیزی که بر شما واجب و تکلیف است از جمله جبهه و جهاد با عظمی راسخ شرکت کنید و انجام دهید ، واجبات را ترک نکنید و به مستحبات اهمیت فراوان بدهید و از مکروهات بدور باشید و بدانید که رمز موفقیتتان این این است که از گناه دوری کنید تا دعاهایتان مستجاب شود و اگر می بینید دعاهایتان مستجاب نمی شود خود با گناهانتان ره استجابت دعا ها را بسته ایم …
نا امید نباشید و توکل و توسل خود را از دست ندهید و به رحمت خدا امید داشته باشید اخلاص در نیت و عمل را رمز اجابت دعا بدانید سعی کنید باهم متحد باشید درلهایتان را به هم متصل کنید و با هم عنص و علفت داشته باشید و بدانید که عامل اتصال قلب ها امام و روحانیت است دعا کنید اسلام و امام زنده بمانند و دعایشان کنید سعی کنید با هر کس رفت و آمد نکنید و آنهایی که هدفشان و خطشان با شما یکی است را بشناسید به یکدیگر احترام بگذارید و هرمت یکدیگر را نگه دارید و از حقوق یکدیگر دفاع کنید و سخنان لغو و بیهوده بر زبان نیاورید زیرا تمام گناهان از زبان سر چشمه می گیرد و به گفته پیامبر که خطاب به ابوذر می فرماید (( سزاوار ترین چیزی که باید زندانی طولانی شود زبان است . )) تا وقتی فرصت دارید توبه کنید زیرا اگر از وقت استفاده نکنید ، وقتی که مرگ سراغ شما بیاید آن وقت پشیمانی دیگر سود ندارد از آرزوهای طولانی و دراز دوری کنید و مرگ را همیشه و در هر جا و در هر زمان به یاد داشته باشید سعی کنید همدیگر را ببخشید زیرا مولای متقیان علی (ع) میفرماید : (( بدترین مردم کسی است که لغزش را نمی بخشد و عیب ها را نمی پوشاند اسراف نکنید ، اسراف نکنید و پر توقع نباشید و سعی کنید پر کار و تلاش کم مصرف و کم توقعه باشید همیشه به یاد خدا باشید می دانم که بعد از مدنی از یاد ها و خاطره ها می روم ولی دوست دارم امام و اسلام را هرگز فراموش نکنید و هرگز راهی به غیر از اسلام را انتخاب نکنید زیرا تمام مکتب های انحرافی و بیگانه سرانجام کارشان نابودی و بد بختی در دنیا و آخرت خواهد بود . خداوندا بندگان مخلصت ، یتیمان ، مصتضعفان ،
بی نوایان ، درد مندان به انتظار نشسته اند تا عدالت جهان را فرا گیرد و اسلامت جهان گیر شود خداوندا اینان دعایشان این است که ظالم نباشد و می خواهند حق مظلومان را از ظالمان بگرند آنها با اشک های جاری به درگاهت دعا می کنند پی خداوندا آنان را پیروز گردان و با غروب زندگانی پلیدان و ظالمان طلوع خورشید تابنده عشق را که ظهور مولا و سرورمان حضرت مهدی (عج) است نزدیک گردان و دعای بندگانت را به عجابت برسان و جهان را توسط ولی عصر (عج) از عدل و قسط پر کن و رشید ظالمان و کاخ نشینان را از بن برکن و اسلام را و پرچم خونینش را که با خون شهیدان حفظ شده است در سراسر گیتی به اهتظار در آور .
(( آمین یا رب الآلمین ))
در آخر از تمامی دوستان و برادران عزیز و فامیل و خانواده و خصوصاً خانواده های محترکم شهداء حلالیت می طلبم و طلب عفو می نمایم از همگی آنها التماس دعا دارم .
دقیقاً نمی دانم چقدر نماز و روزه قضا دارم فقط می دانم که 17 روز روزه غذا دارم که از سال گذشته است ولی احتیاطاً اگر بتوانید خانواده یا دوستانم مقداری نماز یا روزه غذا به جای من به جا بیاورنذ هر چند که مقدارش زیاد نیست – اگر کسی از من طلبی دارد حتماً به خانواده ام مراجعه کند و آن طلب را بگیرد و اگر کسی به من بدهی دارد اختیار با خود اوسات می تواند بر خود حلال کند یا اینکه انفاق کند و یا به خانواده ام بدهد البته از نظر من حلال است اگر خداوند مرگ خونینش را نصیبم کرد و به آرزوی همیشه گیم رساند و الگر از جسم نا قابل و خاکیم چیزی را به عنوان تشیح جنازه به شهر آوردند در قطعه شهدای فتح الافتوح در چهار بیشه به خاک بسپارید .
التماس دعا به امید اینکه این حقیر را از دعای خیر فراموش نکنید .
از خیل دلاوران گسستن نتوان با روح خدا عهد شکستن نتوان
این است پیام خون یاران شهید جنگ است برادران نشستن نتوان
ساعت 33/3 دقیقه بعد از ظهر
تاریخ 4/10/65
بنده گنه کار و روسیاه خداوند
سید محمد رضا موسوی
[ موضوع ] :
[ برچسب ها ] :
دیدگاهتان را بنویسید